به گزارش نجواخبر، کامیابینیا در اولین گفتوگو پس از جدایی از پرسپولیس در جملاتی حضور پریرا در پرسپولیس را مسئلهدار ارزیابی کرده بود، با واکنش این بازیکن برزیلی و کنایههای او مواجه شد؛ بازیکنی که حالا ادعا میکند در پرسپولیس نمیخواستند به او پاس بدهند تا گل بزند.
کامیابینیا که به صورت کلی چهرهای کمتر جنجالی است، حالا در کوران صحبتهایی قرار گرفته که باید بابت آن از خود دفاع کند. او در پاسخ به سؤال خبرنگار "ورزش سه" درباره صحبتهای اخیر و جنجالهای متعاقب آن میگوید: من آن چیزی را که به ذهنم میرسید، صادقانه مطرح کردم و حالا این احتمال هم وجود داشت که همه حرفهایم صد درصد درست نباشد اما به هر حال صادقانه بود و من به عنوان یک بازیکن باتجربه در پرسپولیس که بازیکنان من را به کسوت کاپیتانی قبول داشتند، بعضی از حرفهای کلی و مباحت همیشگی در رختکن را به زبان آوردم و این مسئله تنها مختص من هم نبوده است.
کامیابینیا در ادامه میگوید: البته من دوست نداشتم هواداران پرسپولیس را ناراحت کنم، به خصوص بعد از دوران بسیار خوبی که در این باشگاه داشتم و البته خودم را همیشه عضوی از پرسپولیس میدانم اما به هر حال تصور من این است که رفتار خوبی با من به عنوان یک بازیکن قدیمی نشد و البته این مسئله برای من از قبل قابل پیشبینی بود که مسیر به سمتی است که من پرسپولیس را ترک کنم؛ آن هم بعد از اینکه ما بخشی از یک دوره کاملا موفق در پرسپولیس بودیم و به هر حال فکر میکنم اینکه این نسل و بازیکنانی که در این سالها همه چیز برای تیم به ارمغان آوردهاند، انتظار احترام داشته باشند، چیز عجیبی نیست.
اما وقتی درباره صحبتهای پریرا با کمال صحبت میکنیم، او در جواب میگوید: راستش نمیدانم چه جوابی به این بازیکن بدهم. البته بعد از نیم فصل حضور در پرسپولیس با آن همه سروصدا و بحث و حرف و حدیث، ایشان با یک گل زده پرسپولیس را ترک کرد و پی زندگیشان به ژاپن برگشتند که من فکر میکنم همانطور که خودش گفته اگر فشار خانوادهاش نبود، حتما در ایران میماند تا به هر حال یک سال دیگر کیفیتش را به همه ما نشان بدهد! چیزی هم که من گفتم صرفا متوجه این بازیکن نبود و من درباره کلیت نحوه استخدام بازیکن خارجی و تبعیضها صحبت کنم و الا پرسپولیس لوکادیا را هم داشته که او با عملکرد و کیفیتش طوری پیش رفته که هیچکس نتواند به او از نظر فنی انتقادی وارد کند و حتی درباره قراردادش بحثی مطرح نشود اما این بازیکن با این کارنامه طبعا وقتی در پرسپولیس قرار میگیرد باید انتقاد را هم تحمل کند، چرا که در مهمترین تیم ایران در یک نقش کلیدی به خدمت گرفته شده و البته از نظر ارزش قرارداد هم به عنوان یک سوپراستار وارد تیم شده بود.
کامیابینیا در ادامه میگوید: دوست ندارم درباره همتیمیام صحبت کنم ولی وقتی که این بازیکن میگوید در پرسپولیس به او پاس نمیدادند معلوم است که نگاه و روحیهاش نسبت به تیمی که در آن بازی میکرده چیست؛ در حالی که همه ما انتظار داشتیم او در تیم جا بیفتد و کار را دربیاورد اما مثلا در بازی سپاهان با اخراجش کل پروژه قهرمانی ما را به خطر انداخت و این مسئله میتوانست به قیمت خیلی سنگین تمام شود. شاید امروز با قهرمانیهای پرسپولیس که با زحمت بازیکنان و کادرفنی اتفاق افتاده، خیلی از مسائل فراموش شده باشد اما یادتان نرود که ما پیش از نوروز چه فضایی را پرسپولیس میگذراندیم و احتمالات تغییرات و ... چقدر بر سر زبانها بود و مطرح میشد.
کامیابینیا سپس عنوان میکند: در نهایت اگر پریرا در فوتبال ایران به موفقیتی میرسید، هیچکس نمیتوانست به حضور او یا قراردادی که بسته، خردهای بگیرد و امسال تیمهای زیادی هم دنبالش میافتادند اما بعد از دورهای که در پرسپولیس گذرانده همه خدا را شکر میکنند که او از پرسپولیس رفته است و همین جواب کاملی به صحبتهایی است که او در مورد من و همتیمیهایم کرده که امسال همه تلاششان را برای کسب دوگانه و پایان خوش یک سال انجام دادند و الا شاهکار آقای پریرا در بازی سپاهان لطمه بزرگی به تیم ما زده بود و شاید اگر آن روحیه و DNA پرسپولیس نبود، ما قهرمانی را به سپاهان واگذار کرده بودیم.
کامیابینیا در پایان صحبتهایش هم میگوید: البته که من الان بازیکن ذوبآهن هستم و صحبت درباره پرسپولیس خیلی خوشایند نیست و بابت این مسئله از هواداران ذوب و کادرفنی این باشگاه عذرخواهی میکنم اما این صحبتها را فقط برای شفاف شدن موقعیت فعلی مطرح میکنم که البته بخشی از این موقعیت به مناسبات فوتبال ایران برمیگردد که یک بازیکن خارجی به خودش اجازه بدهند بعد از آن عملکرد ضعیف و غیرقابل دفاع اینطور با قلدری و پررویی صحبت کند، در حالی که مشخص است جایگاه او در فصلی که در ایران بازی کرده کجا بوده است. حالا البته شاید یک فصل بد برای همه اتفاق بیفتد اما اینکه بخواهی بقیه را متهم کنی تا دیگران را در ناکامیات سهیم کنی، کار نادرستی بود و من در دفاع از همتیمیهای سابق و رختکن بزرگی که در آن نفس کشیده و زندگی کردم، این حرف را میزنم.