به گزارش نجواخبر، پس از حادثه اخیر زلزله خوی، حجتالاسلام والمسلمین معزی به عنوان نماینده رهبر انقلاب، برای بازدید از منطقه، ابلاغ سلام و محبت ایشان به مردم و همچنین بررسی روند خدمترسانی در منطقه زلزلهزده حضور یافت. حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین معزی، نماینده ولیفقیه در جمعیت هلال احمر در گفتوگویی به بررسی دقیق وضعیت مردم خوی در روزهای پس از زلزله و جزئیات این سفر پرداخته است.
چندسالی است که جنابعالی با حکم رهبر انقلاب به عنوان نماینده ولیفقیه در جمعیت هلالاحمر منصوب شدهاید. این جایگاه در حوادث و سوانح کشور چه نقشها و وظایفی بر عهده دارد؟
برای مقدمه لازم است عرض کنم که من بهمن ۱۳۹۳ با حکم رهبر انقلاب اسلامی نمایندهی ایشان در جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران شدم. حکم رهبر انقلاب که خود آن راهبرد کار ما است در اختیارمان است. از زمانی که آمدیم حوادث سهمگینی پدید آمده است؛ بهعنوان مثال زلزله کرمانشاه پدید آمد که خیلی سهمگین بود؛ و سیلهای متعدد و سیل سه سال پیش استانهای مختلف، بهخصوص گلستان و خوزستان و لرستان که زندگی مردم را سخت به چالش کشاند و بسیاری از امکانات را از بین برد.
در این حوادث همواره رهبر انقلاب به من امر فرمودند که باید حتماً بلافاصله حضور پیدا بکنیم. در کنار مردم باشیم. آنها را دلداری بدهیم تا مردم ببینند به فکرشان هستیم. این درواقع جزو وظایف ما است که اگر حادثهای پیش میآید، برویم در میان مردم و بگوییم غیر از اینکه حکومت به فکر شما است، دولت به فکر شما است، رهبر انقلاب هم به فکر شماها هستند. ما رفتنمان در میان مردم ابلاغ مهر و محبت آقا است به مردم؛ یعنی بگوییم ایشان مثل پدری است که از رنج شما رنجور میشود؛ و مشکلات شما مشکل ایشان است؛ و لذا من نماینده ایشان آمدهام به میان شما تا بتوانم سلام ایشان را به تعبیری ابلاغ کنم؛ و بعد هم مشکلات شما را حضوری و میدانی دریافت کنم و بعد به ایشان منتقل کنم. همچنین دستورات ایشان را در این خصوص به مسئولین ابلاغ بکنم تا به کار شما رسیدگی بشود. این وظیفه اولیه ما در هر حادثهای است.
به مسئلهی زلزله اخیر خوی بپردازیم. شما با حضورتان در منطقه شاهد چه واقعیات میدانیای بودید و از دامنه خسارات این حادثه و اقدامات امدادی اولیهای که صورت گرفته، چه ارزیابیای دارید؟
شدت زلزله هشتم بهمن خوی، ۵.۹ ریشتر بود. این زلزله ۱۷۰۰ خانه شهری و روستایی را طوری تخریب کرد که این خانهها اکنون باید دومرتبه از نو ساخته بشوند. همچنین این زلزله، هفت هزار واحد مسکونی و غیرمسکونی را از ۱۰ درصد تا ۸۰ درصد تخریب کرد و اینها باید بازسازی و تعمیرات اساسی بشود.
زلزله در ظرف چند ثانیه همه هستی مردم را نابود میکند. از همان لحظات اولیه پس از زلزله، باید زندگی مردم بهصورت اضطراری تأمین بشود. در ساعات اولیه ۱۳۰ هزار نفر از جمعیت سیصدوچند هزارنفری مردم خوی، در چادرها و اردوگاهها سکونت اضطراری داده شده بودند. خب اینها نیاز اولیه زندگیشان فقط چادر اسکان نیست. الان سرمای زمستان است. بیش از ۱۰ هزار بخاریبرقی برای مردم تهیه شد. مسئله تأمین برق و نور و مسئلهی آب شرب و غیر شربشان هم بود. در کنار این موارد مسئلهی حمام، دستشویی، دارو و درمان هم مهم بود.
من در یکی از اردوگاههایی که بودم از صبح تا ساعت چهار بعدازظهر حدود ۸۰۰ نسخه دارویی به داروخانه آمده بود؛ یعنی یک داروخانه در یک اردوگاه ۸۰۰ نسخه را آماده و به مردم تحویل داد. همچنین بیمارستان صحرایی بسیار خوبی برپا شده بود که عمل جراحی هم در این بیمارستان صورت گرفته بود. تأمین برق مردم که به خاطر این بخاریهای برقی که مصرف را افزایش میدهد، کار مهمی بود و از پس آن برآمده بودند. البته مشکلات فراوانی هم وجود داشت که نیازمند توجه مضاعف است.
غیر از مشکلات ناشی از زندگی در شرایط اضطراری، مهمترین مشکل مردم خوی در حال حاضر چه مسئلهای است؟
مردم در این حادثهها خیلی از نظر روحی ضربه میخورند. افسرده میشوند. میروند در فکر که همهچیزشان را از دست دادهاند، کسبوکارشان را از دست دادهاند؛ طرف میگوید آقا من روز باید میرفتم کاسبی میکردم، شب پولم را میآوردم برای خرج خانه، الان نمیتوانم بروم. خب این یک مشکل مردم بود. مسئله مهمتر نگرانی و اضطرابی است که بر مردم حاکم است. این روی بچهها هم اثر داشت و به آنها هم منتقل میشد، یعنی بچه مدرسه دیگر نمیرود و نشسته کنار پدر و مادرش در چادر، همینطوری نگاه میکند میبیند که پدرش سر کار نمیرود، خانهشان خرابشده، بچه اصلاً بغض گلویش را میگیرد. در چنین جایی، شرایط یک گروههایی را میطلبد که با بچهها بازی کنند و سرگرمشان کنند و شادی بیافرینند. اسم این گروهها در هلالاحمر، «گروههای سحر» است.
مشکل مهم آن است که مردم دچار استرس و اضطراباند و نمیتوانند به خانههایشان بازگردند. بیش از ۱۷۰۰ خانه است که دیگر قابل سکونت نیست. مشکل امروز خوی استرس و اضطراب رفتن و بازگشت به خانههایشان است. حالا آنهایی که خانههایشان تخریبشده و یا نابودشده که اصلاً هیچ، بهخصوص در این هوای سرد آذربایجان غربی نمیتوانند به خانه برگردند و آن اصلاً یک بحث جداگانهای دارد. از این ۱۳۰هزارنفری که اسکان داده شدهاند که بیشترینشان شهرنشین هم هستند، اضطراب و استرس اینکه نمیتوانند به خانههایشان برگردند هم وجود دارد. دائم سؤال میکنند که ما تا کی در چادر بنشینیم، این اولین سؤالی است که دولت باید جواب بدهد. دولت تا کی میخواهد خانهها را بسازد تا کی میخواهد تعمیر کند، زمانبندی بکند، برنامهریزی کند.
همیشه بعد از حضور هلالاحمر در این حوادث، بنیاد مسکن در منطقه حاضر میشود از ستاد بحران؛ میآید بررسی میکند که چهکار باید بکند. سفر رئیسجمهور به استان آذربایجان غربی و شهرستان خوی بیشتر در همین زمینه بود که بتوانند زندگی مردم را به شرایط اولیه بازگردانند. مشکل و سؤال مردم این بود که تا کی باید در چادرها باشیم. محل سکونت برخی مستأجران هم خرابشده، صاحبخانه هم الان نمیتواند خانه را بسازد، دولت هم که هنوز به او کمک نکرده، تازه کمک هم بکند این مستأجر را به آنجا برنمیگرداند، چون دیگر قیمتها گران شده است. این موارد میان زلزلهزدگان کم نیستند. یکی از مشکلات اساسی، مسائل مستأجران است که باید سریعتر فکری به حال آنها بشود.
مشکلات و مسائل مردم حادثهدیده و آسیبدیده خوی که در سفر به منطقه زلزلهزده مشاهده کردید را به رهبر انقلاب هم منتقل کردهاید؟
بله. همه این مسائلی که گفته شد، جزو مطالبی است که من به رهبر انقلاب منتقل کردم. من دو روز بعد از سفر گزارش مکتوبی را در پنج محور تنظیم و مسائل مختلف خوی را برای رهبر انقلاب تشریح کردم. وقتی ما مطلبی را خدمت آقا عرضه میداریم، اگر مسائل مربوط به دستگاهها باشد و ایشان تشخیص بدهند که باید دستور داده بشود، ایشان به این دستگاهها ابلاغ میکنند و مینویسند که باید به فلان موارد بپردازید. تأثیر این سفرها و تأثیر این گزارشها در آن ابلاغهای دستورات رهبر انقلاب به مسئولین امر است. بعد هم که دستور داده میشود که هم دفتر پیگیری کند هم ما پیگیری میکنیم که دستورات انجام بشود.
قدری راجع به فعالیتهای گروهها جهادی و نیروهای مردمی که در چنین موقعیتهایی در مناطق حادثه دیده حضور دارند هم صحبت کنید، حضور این گروهها در خوی چگونه بود؟
در خوی، گروههای مختلف مردمی و جهادی حضور داشتند. خود سازمان جوانان هلالاحمر نزدیک به یکمیلیون عضو دارد. بخشی از اعضای این سازمان جوانان ما طلبهها هستند؛ بیش از شش هزار طلبه عضو سازمان جوانان هلالاحمرند. کارهایی که اینها میکنند رسیدگی اولیه، جمعآوری کردن و کمک کردن، چادر زدن و رسیدگی به مسائل مختلف مردم است؛ بعضی از اینها هم لباس روحانیت دارند، هم لباس هلالاحمر به تنشان است.
گروههای جهادی گوناگون، طلبههای جهادی و طلبههایی از حوزهای در تهران آمده بودند و آنجا داشتند فعالیت میکردند. نیروهای بسیج هم خیلی حضور خوبی داشتند. ولی من همینجا باید عرض بکنم که بهتنهایی این گروهها نمیتوانند بار مسئولیت حادثه را به عهده بگیرند. این کارها نشاندهنده همدلی است، نشاندهنده این است که ما در کنار شماییم؛ آن وظیفهی اسلامی و ایمانی خودشان را نشان میدهند. در کنار مردماند برای مردماند حتی خواب و خور خودشان با مشکل مواجه میشود ولی دارند تلاش میکنند و کمک میکنند.
نکته دیگری که در حادثه اخیر وجود داشت، هجمه رسانهای و عملیات روانی است که این موضوع را دستمایه جنگ تبلیغاتی قرار داد. رسانههای داخلی در این مسئله چه وظایف و تکالیفی برعهده دارند و میتوانند در این نبرد تبلیغاتی موفق ظاهر شوند؟
دستگاه تبلیغاتی و رسانهای دشمن تمام هدفش مأیوس و ناراضی کردن مردم است. اینها به خدماتی که به مردم داده میشود هیچ اشارهای نمیکنند. هیچکدامشان نیامدند بگویند که شما چه خدماتی به مردم کردید. رسانههای ما باید این مسائل را بگویند. این خیلی مسئلهی مهمی است، این نشاندهندهی این است که ما در تبلیغات ضعیف هستیم. البته مقابلهی با این جریان رسانهای جهانی خیلی سخت است ولی به هر حال باید تلاش و توجه کنیم به این مسئله.
به نظر من دستگاههای رسانهای ما در زمینه مقابله با رسانههای معاند باید فعالتر باشند. بروند با مردم راحت حرف بزنند. برنامهریزی کنند تا حرف مردم مطرح و مشکلات آنها حل شود. مردم ببینند که حاکمیت در کنارشان است و این موضوع را احساس کنند. خب این مسئله را باید بهنحوی اطلاعرسانی کرد دیگر، این ضعف کارهای ما است که باید برای آن فکر و برنامهریزی اساسی داشت.