کد خبر : 256030 تاریخ : ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت - 10:03
چرا پزشکان جوان خودکشی می‌کنند؟ دبیر کمیسیون دیده‌بان شفافیت و عدالت گفت: «وقتی پزشکی فارغ‌التحصیل می‌شود اگر به هر دلیلی نتواند وارد دوره طرح شود، یعنی اگر بگوید پدر و مادرم هر دو امسال فوت کرده‌اند و شش ماه یا یکسال وضع روحی مناسبی ندارم و نمی‌توانم وارد دوره طرح شوم، گاهی بدون ملاحظه وثیقه او را به واحد حقوقی وزارت بهداشت ارجاع می‌دهند؛ این شدت برخورد در مقابل پزشکانِ جوان یک احساس بی‌پناهی به آن‌ها می‌دهد.»

به گزارش نجوا خبر، سال جدید برای جامعه پزشکی خوب شروع نشد، همان اوایل سال بود که خبر رسید یک پزشک دست به خودکشی زده است، از این حادثه چیزی نگذشته بود که خبر خودکشی پزشک بعدی هم منتشر شد، خودکشی پزشکان و کادر درمان در سال‌های اخیر پرتکرار شده و به‌نظر می‌رسد اگر تصمیم‌های جدی درباره آن گرفته نشود عاقبت عجیبی در انتظار است.

هر موقع درباره خودکشی یا افکار خودکشی صحبت می‌شود یکی از متهم‌های اصلی وضعیت روحی و اختلال‌های روانی است، اما دبیر کمیسیون آموزش دیده‌بان شفافیت و عدالت درباره آن می‌گوید: «خودکشی پزشکان جوان معمولاً ربطی به بیماری های روحی و روانی حاد ندارد، برای این‌که اگر پزشکی تا این حد دچار اختلالات روحی و روانی باشد نمی‌تواند تا روز قبل از اقدام به خودکشی، در مراکز درمانی پزشکی کند.»

هومان سبطی، از دلایل بی‌انگیزه شدن پزشکان جوان و شرایطی که اقدام به خودکشی را برای آن‌ها تسهیل می‌کند می‌گوید. متن کامل این گفت‌وگو در ادمه آمده است.

احساس بی‌پناهی میان پزشکان جوان؛ خودکشی آنها ربطی به بیماری‌های روحی ندارد/ «از رزیدنت‌ها ضمانتی مالی می‌گیرند که درصورت مرگ‌شان هم قابل اجرا باشد»


این روزها درباره خودکشی پزشکان خبرهای زیادی شنیده می‌شود، نظرتان درباره این وضعیت چیست؟

میزان خودکشی میان پزشکان جوان در کشور ما از میانگین جهانی بیشتر است، در مقایسه با کشور خودمان هم وضعیت صعودی پیدا کرده و زنگ خطر را به صدا درآورده است.

هر موقع درباره خودکشی صحبت می‌شود بلافاصله پای مسائل روحی به میان باز می‌شود، درباره پزشکان هم همین است؟

خودکشی پزشکان جوان معمولاً ربطی به بیماری های روحی و روانی حاد ندارد، برای این‌که اگر پزشکی تا این حد دچار اختلالات روحی و روانی باشد نمی‌تواند تا روز قبل از اقدام به خودکشی، در مراکز درمانی پزشکی کند.

پس به‌نظرتان دلیل اقدام به خودکشی آن‌ها چیست؟

به‌نظر می‌رسد در حل تعارض‌هایی که این گروه با آن مواجه هستند، مکانیسم جایگزین دیگر جوابگو نیست، یعنی یک پزشک جوان آن‌قدر پل‌های پشت‌سر خودش را برای این‌که به رزیدنتی یا این‌که به پزشکی دوران طرح برسد خراب کرده که وقتی به پشت سر خود نگاه می‌کند می‌بیند هیچ امکان برگشت و تغییر مسیر ندارد( بر خلاف سایر رشته ها) و شرایط فعلی‌ای که دارد به‌قدری غیرانسانی و غیرقابل تحمل است که متأسفانه ترجیح می‌دهد خودکشی کند.

شما می‌گویید شرایط پزشکان جوان، چه در دوره دستیاری و چه در دوره طرح غیرانسانی و غیر قابل تحمل است، مگر چه شرایطی بر آن‌ها حاکم می‌شود؟

ما می‌توانیم شرایط را به دو دسته تقسیم کنیم، یکسری دلایل درون‌زاد است، یعنی به سیستم بهداشتی و درمانی، روابط کاری و تعارض‌ منافع مربوط می‌شود. قسمت دوم دلایل برون‌زاد هستند و به تعامل کادر درمان به‌ویژه پزشکان با سایر اقشار جامعه و البته لایه‌های قدرت و ثروت برمی‌گردد.

اگر موافق باشید از شرایط درون‌زاد شروع کنیم، دقیقا منظورتان چیست؟

دلایل درون‌زاد به این معنا که خود پزشکان آن‌طورکه باید مراقب یکدیگر نیستند، مثلا یک پزشکی که دارای درآمد بالایی دارد خیلی مواقع پزشکان جوان را به شکل جانشینان خودش می‌بیند، به آن‌ها پر و بال می‌دهد، حتی در مطب خودش امکان طباطب به آن‌ها می‌دهد، اما نقطه مقابل این هم وجود دارد، یعنی پزشکانی هستند که به پزشک جوان به‌چشم رقیب نگاه می‌کنند و از قدرت خودشان به عنوان استاد سوءاستفاده می‌کنند گویی که می‌خواهند آن‌ها را تحقیر یا تنبیه کنند، چنین وضعیتی یک پزشک جوان را خرد می‌کند. این نوع برخورد میان دستیاران سال بالا و پایین هم بسیار گزارش شده است.

اگر وزارت بهداشت و دانشگاه‌های تابع آن، معتقد هستند که در دوره دستیاری فقط به پزشکان رزیدنت آموزش می‌دهند بنابراین رزیدنت‌ها باید فقط در حد آموزش کار کنند، در این صورت کشیک‌های شب باید توسط پزشکان استخدام شده بیمارستان‌ها انجام شود و دستیاران کنار آن‌ها باشند برای یادگیری نه بیشتر، اما واقعیت جاری این نیست، یعنی همه بار بیمارستان از غروب تا صبح روز بعد به عهده رزیدنت‌ها است. پس اگر رزیدنت‌ها درحال کار کردن و خدمتگزاری و کسب درآمد برای بیمارستان هستند باید بیمه شوند و به‌دنبال آن از حقوقی درخور برخوردار شوند. حقوق رزیدنت‌ها به حدی ناچیز است که از گفتن آن خجالت می‌کشند، بنابراین این وضعیت دستیاران مانند همان مثل یک بام و دو هوا است، نه می‌دانند آموزشی هستند و نه می‌دانند یک نیروی کار هستند.

گاهی تفاوت ایدئولوژی میان پزشک جوان و پزشکانی که به‌عنوان استاد در سیستم بهداشت و درمان وجود دارند دیده می‌شود، این سهمیه‌های رنگارنگی که با آن از گروه‌های فکری مختلف وارد دانشگاه می‌شوند سبب شده برخی دانشجویان از برخی دیگر جدا شوند و در ذهن خود مرزبندیهایی داشته باشند و این به هر دو گروه آسیب می‌رساند.

از پزشکان برای دوره دستیاری تعهد یا ضمانت‌نامه می‌گیرند، چرا؟

بله، از دستیاران برای دوره تحصیل تعهدها و ضمانت‌های مالی گرفته می‌شود، به این اعتبار که به آن‌ها می‌گویند به‌ازای آموزش‌هایی که سیستم پزشکی کشور به شما می‌دهد بعد از پایان تحصیل در مناطقی که ما برای شما مشخص می‌کنیم به عنوان پزشک طرح باید ارائه خدمت بدهید، و این تعهدهای مالی ضمانت ارائه خدمت است، ضمن این‌که اصل این اقدام را باید یک‌بار بررسی حقوقی کرد که آیا اساسا درست است یا خیر، این تعهدهای مالی را طوری تنظیم می‌کنند ‌که اگر یک پزشک حین تحصیل به هر دلیلی فوت کند این تعهدهای مالی به گردن ضامنان او باقی می‌ماند و وزارت بهداشت می‌تواند آن را از ضامن پزشک فوت شده بگیرد، بنابراین تصور کنید این وضعیت چه فشار روحی برای دستیاران ایجاد می‌کند. وقتی پزشکی فارغ‌التحصیل می‌شود اگر به هر دلیلی نتواند وارد دوره طرح شود، یعنی اگر بگوید پدر و مادرم هر دو امسال فوت کرده‌اند و شش ماه یا یکسال وضع روحی مناسبی ندارم و نمی‌توانم وارد دوره طرح شوم، گاهی بدون ملاحظه وثیقه او را به واحد حقوقی وزارت بهداشت ارجاع می‌دهند؛ این شدت برخورد در مقابل پزشکانِ جوان یک احساس بی‌پناهی به آن‌ها می‌دهد.

به عامل دوم برسیم، درباره شرایط برون‌زا که سبب ایجاد مشکلاتی برای پزشکان شده است، بگویید.

جامعه را نسبت به پزشکان بی‌معرفت کرده‌ایم، نمی‌خواهم این را به گردن مردم بیندازم اما الان مردم در خودکشی پزشکان نقش دارند، مردم هم از پزشکان انتظار بالایی دارند و هم سعی می‌کنند آن‌ها را به‌حساب نیاورند، تمام مشکلات سیستم بیمه و سیستم بهداشت و درمان کشور را به همین سربازان خط مقدم که پزشکان هستند نسبت می‌دهند و با آن‌ها بدخلقی و بی‌معرفتی می‌کنند، درحالی که مردم ما باید بدانند از نظر دسترسی به امکانات پزشکی در بهشت پزشکی جهان زندگی می‌کنند.مردم برای یک آنفلوآنزای ساده در کشوری مانند آمریکا یا نروژ اصلا به این آسانی به پزشک دسترسی ندارند و بهای یک معاینه و تجویز ساده هم بسیار به نسبت درآمد سرانه بیشتر از ایران است. در ایران این دسترسی بسیار ساده است، مردم باید آن‌جا را ببینند تا متوجه شوند دسترسی به پزشک در ایران مانند بهشت است. البته در خیلی از موارد ما می‌توانیم بهتر باشیم اما این مسائل اصلا به پزشک ربطی ندارد، بیمه گاهی پول بیمارستان‌ها را نمی‌دهد و بیمارستان‌ها هم نمی‌توانند امکانات لازم را فراهم کنند، اما مردم همه این‌ها را به گردن پزشک یا پرستار یا دندانپزشک جوان و نخبه کشور می‌اندازند.

از طرفی جو رسانه‌ای علیه پزشکان زیاد است، یکی دو کمدین معروف و دوست‌داشتنی کشور هستند که وقتی به موضوع پزشکی می‌رسند آن‌چنان پزشکان را به باد انتقاد می‌گیرند که من فکر می‌کنم ضربه زیادی می‌زنند. پزشکان برای چند گروه در جامعه استرس‌زا هستند، یکی از این گروه‌ها هنرمندان هستند، آن‌ها دوست دارند همیشه در مرکز توجه جمع باشند و گاهی پزشکان برای آن‌ها مانع هستند. سیاستمداران نباید اجازه می‌دادند از پزشک یک آدم سودجود، بی‌قید، زیرمیزی بگیر و بی درد تصویرسازی شود تا در واقعیت یک فرد برای سرماخوردگی یک پزشک را زیر باد کتک نگیرد.