به گزارش خبرنگار نجوا خبر، تهران شهریست که دیگر آسمانی بر فراز سر ندارد، فقط کثیفی و آلودگیست. پای آلودگی هوا به روزهای داغ تابستان هم باز شده و وقتی در تهران بزرگ، از خیابانهای اصلی شهر عبور میکنیم، ذرات گوگرد و مونوکسید کربنِ هوای پایتخت به همراه بوی بد سطلهای زباله و جویهای کثیف، معجونی دلخراش میشود که حال انسان را اساسی بر هم میزند. در چنین شهری که گویا مدیریت آن وظایف اصلی خود را فراموش کرده و وقت را صرفاً به دعوا و درگیری با اعضای شورای شهر میگذراند، زندگی بسیار سخت است. آقای زاکانی، شهردار تهران، در برج عاج بیخیالی خود نشسته و نمیداند که زندگی در تهران که این روزها به یکی از بدترین شهرهای جهان برای سکونت تبدیل شده، چقدر دشوار و جانکاه است. به پروندههای فساد اداری شهرداری و سوءاستفادههای گل درشتِ پیمانکاران شهری کاری نداریم. این مباحث خود، حدیث مفصلِ جداگانهایست.... همین زندگی ساده شهری در پایتخت، خود هزاران گرفتاری و ماجرا دارد. حملونقل عمومی در تهران نسبتاً گران است و هر سال، شورای شهر نرخ بلیت اتوبوس و مترو را لااقل ۴۰ درصد گران میکند اما کیفیت حملونقل به شدت پایین است. اتوبوسهای معمولی کولر ندارند و فرسوده هستند، کولر بیآرتیها هم غالباً خراب است و کار نمیکند. بسیاری از ایستگاههای بیآرتی سطح شهر، بدون امکانات، زشت و کاملاً کج و کوله هستند. تهویه مطبوع قطارهای مترو کار نمیکند. ایستگاههای مترو وسیله سرمایشی ندارند و پله برقیهای ایستگاههای مترو یک در میان خراب است. نمونه آن، پله برقی ایستگاه میدان انقلاب است که هر ماه خراب میشود و هر دفعه، یک هفته تا ده روز طول میکشد تا بالاخره تعمیرش کنند... شهر آلوده است؛ سیستم جمعآوری زباله و نظافت شهر در این تابستان داغ به خوبی کار نمیکند. حتی دیوارهای خانهها و عمارات در مرکز شهر به شدت کثیف و رنگ و رورفته است. در شهری که ساختوسازهای دهههای اخیر، آن را به شکل یک غول نامتجانس درآورده و هر بساز و بفروشی برای خودش، یک ساز زده و یک رنگ و یک مدل برج و آپارتمان علم کرده، نه هماهنگی هست نه تمیزی و نظافت. در چنین شرایطی، کافیست آقای زاکانی، شهردار محترم تهران که سخت مراقب منافع پیمانکاران است، یک روز صبح بیدار شود و خیابان آزادی، یکی از قدیمیترین، اصلیترین و استراتژیکترین خیابانهای تهران را از میدان آزادی تا سه راه تهرانپارس با همین اتوبوسهای بیآرتی ایستگاه به ایستگاه زیر پا بگذارد، آیا آنچه میبیند، چیزی جز زشتی، کثیفی و بههمریختگی است؟ آیا آن وقت آقای شهردار نباید از خودش بپرسد «من برای این شهر و مردمش چه کردهام.....»؟!