به گزارش نجواخبر، البته در سالهای دور نیز بودند خانوادههایی که از محصولات خارجی در خانه استفاده میکرده و اعتقادی به استفاده از کالای ساخت ایران نداشتند. بهرحال سرگذشت این صنعت در جای خود بسیار قابل تأمل و مطالعه است.
امروز و پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و انواع اتفاقات مثبت و منفی موثر بر صنعت کشور شاهد هستیم که حرکات محسوسی در این صنعت و علی الخصوص در این یک دهه گذشته رخ داده است که به باور نگارنده، نسبت به دست آوردهای حاصل شده در این صنعت کمتر توجه شده و بیشتر موضوعات فرعی مترتب براین صنعت بدلیل بهره برداری های خاص مورد توجه قرار گرفته است.
به جرأت میتوان گفت نقطه عطف این صنعت، آغاز تحریم های ناجوانمردانه کشور از اولیل دهه 90 بود که بخشی عظیمی از تجارت کشور بدلیل مسائل تحریم دچار نقصان و صدماتی گردید. لذا برای بررسی بهتر لازم است تاریخ این صنعت را به چهار بخش قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، پیروزی انقلاب اسلامی تا دوران شروع تحریم ها، حدفاصل شروع تحریمها تا آغاز دوره تحریم های ثانویه و تشدید یافته و بعد از دوران تشدید تحریم، تقسیم کرد.
صنعت لوازم خانگی از شروع تا پیروزی انقلاب اسلامی
همانطور که در ابتدای نوشتار اشاره شد، با مطالعهای سریع که در این نوشتار فرصت پرداختن به آن نیست، عموماً صنعت لوازم خانگی کشور توسط اشخاصی که شم اقتصادی با نگرشی صنعتی داشتند، آغاز شده است. این اشخاص عموماً ابتدا وارد کننده محصولات لوازم خانگی بودند یا در کنار کارگاه تولیدی خود، به امر تجارت نیز میپرداختند. این برندها عموما از یک کارگاه شروع کرده و کم کم فعالیت خود را با حمایت دولت مبنی بر احداث خط تولید و وارد کردن ماشین آلات تولیدی و ... فعالیت خود راگسترش داده و تبدیل به کارخانجاتی شدند که ضمن تولید برای داخل کشور موفق به صادرات محصولات خود نیز شده بودند و برخی از آنها موفق به کسب شریک خارجی و انتقال تکنولوژی نیز شده بودند.
اما امروز بدلایل مختلف شاید فقط نامی از آنها باشد و معدود برندهایی هستند که همچنان در حال تولید بوده و خود را حفظ کردهاند. از مهمترین دلایل توقف برخی از این کارخانجات، میتوان به ملی شدن یا مصادره برخی از این کارخانجات بدلیل وابستگی صاحب آن به رژیم گذشته و یا حضور نسل دوم صاحب کارخانه در مسند مدیریت صنعت خود و عدم علاقهمندی ایشان به فعالیت و تولید میباشد.
در خصوص موارد اول، بودند کارخانجاتی که با مدیریت صحیح مدیران منصوب شده، توانستند به بقا و توسعه خود ادامه داده و کماکان در بازار با تغییر نام برند حضور فعال داشته باشند و برخی دیگر نیز علیرغم صرف هزینه های بسیار، به ورطه ورشکستگی و تعطیلی رسیدهاند. در بخش دوم نیز، عدم علاقه نسل دوم به حل مسائل مربوط به تولید و تحمل سختی های هر کار تولیدی و رفع چالش های موجود در آن در قیاس با میزان منابع مالی به ارث رسیده، انتخاب تعطیلی صنعت و روی آوردن به تجارت یا یک کسب و کار دیگر را مطرح کرده است.
بهرحال در حدود سه دهه فعالیت شرکت های تولید کننده در این صنعت، نشان از این داشت که چنانچه حمایت حاکمیت به معنای واقعی انجام شود و صاحب صنعت نگرانی از رقابت ناسالم در بازار به واسطه حضور بی رویه محصولات خارجی مشابه یا قاچاق را نداشته باشد، در تولید محصولات خود هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی، حداکثر دقت و تلاش را خواهد نمود. یعنی به معنای واقعی توجه ویژه به تولید بر پایه دانش مهندسی روز را به عنوان الگو و راه توسعه خود در نظر گرفته است. بدیهی است در این شرایط، مصرف کننده هم با طیب خاطر نسبت به انتخاب محصول ایرانی اقدام کرده و ذهنیت بهتر بودن تولیدات خارجی را نسبت به مشابه ایرانی آن نخواهد داشت.
در دوره دوم سرگذشت این صنعت که محدود به ایام بعد از پیروزی انقلاب تا شروع تحریم های ظالمانه را شامل میشود، میتوان گفت که این دوره، خود به چندین بخش اساسی تقسیم میگردد. پیروزی انقلاب تا شروع جنگ تحمیلی، دوران جنگ تحمیلی، دوران سازندگی و دوران تا قبل از شروع تحریم های ظالمانه که بر کشور عزیزمان تحمیل گردید. فی الواقع این بخش از صنعت کشور بدلیل آسیب های زیرساختی جنگ تحمیلی و توجه عموم صنایع به تأمین نیازهای دوران جنگ، منجر به توقف تکنولوژیک صنعت لوازم خانگی و درجا زدن این صنعت شد. خیلی از کارخانجات به تعطیلی کشانده شدند یا معطوف به تأمین مایحتاج جنگ و نیازهای اولیه خانوادهها شدند.
بطوریکه برخی از لوازم خانگی به صورت سهمیهای توزیع میگردید و شاید یکی دیگر از علل این مهم، کمبود مواد اولیه و اختصاص عمده مواد اولیه به صنایع نظامی برای پشتیبانی جنگ بوده باشد. قابل ذکر است که با این افت و رکود ایجاد شده در این صنعت در این دوران و علی الخصوص در دوران جنگ تحمیلی، عقب رفت قابل توجهی به لحاظ تکنولوژی در این صنعت رقم زده شد. بطوریکه بعد از جنگ و در دوران سازندگی و بعد از آن که وضعیت اقتصادی کشور رو به ترمیم و بهبود بود، با توجه به عقب ماندگی تکنولوژی تولید یا قدیمی بودن تولیدات داخل، سیل واردات لوازم خانگی همچون دیگر کالاهای مصرفی از خارج از کشور به داخل آزاد شده بود و عموماً در کشور شاهد عرضه کالاهای خارجی در کنار معدود تولیدات محصولات قدیمی کارخانجات ایرانی با همان تکنولوژی های یکی دو دهه قبل در بازار بودیم.
هر چند که کارخانجاتی که تلاش کرده بودند، بقاء خود را حفظ کنند، در تلاش توسعه و مشارکت با برند های خارجی بودند ولی بدلیل غیر اقتصادی بودن ترمیم و جایگزینی ماشین آلات قدیمی با ماشین آلاتی که برای تولید محصولات بروز نیاز بود، همچنان اگر هم محصول جدیدی را روی خطوط تولیدی خود عرضه میکردند، همچنان از نمونه مشابه خارجی خود، قدیمی تر بنظر میرسیدند. لذا ذائقه مصرف کننده ایرانی که عموماً بدنبال همان کیفیت محصولات که در گذشته نیز خرید میکردند، معطوف به خرید کالای خارجی شد.
وضعیت درآمد ارزی کشور هم در این دوران رو به بهبودی بود و نگرانی زیادی برای خروج بی مهابای ارز از کشور بابت خرید اجناس مصرفی و تبدیل شدن بازار ایران به یک بازار مصرف گرایانه هم احساس نمیگردید. در این میان، برخی کارخانجات برای رقابتی کردن محصولات از نظر قیمتی، دست به اقداماتی زدند که منجر به کاهش کیفیت علاوه بر قدیمی بودن تکنولوژی شد؛ که نارضایتی و عدم اقبال و اعتماد مصرف کننده را نسبت به خرید و استفاده از کالای ایرانی دو چندان نمود. این درحالی بود که برخی تولیدکنندگان همچنان در تلاش بودند که کیفیت خود را بدلیل مشارکت با شریک خارجی حفظ نمایند ولی بازار ایران به عنوان یک جامعه نزدیک به 60 تا 70 میلیون نفری، تبدیل به بازاری مصرفی برای انواع و اقسام برندهای اروپایی، ژاپنی و کرهای شده بود که به راحتی و در مدل های متنوع و به روز از واردات اشباع میگردید.
حتی برخی برندهای معروف آمریکایی نیز در بازار ایران جولان میدادند و عرضه میگردید. در این ایام بود که خیل عظیمی از مردم ایران، همانند درصد ناچیزی از خانوادههایی که قبل از پیروزی انقلاب فقط به جهت تجملات فخر فروشی کالای خارجی خرید میکردند، فرهنگ خرید کالای ایرانی با کیفیت را فراموش کرده و اعتماد ننمایند و به خیل این طبقه ناچیز بپیوندند و به بخش بزرگی از جامعه مصرف کالای خارجی تبدیل شوند. این تغییر سلیقه منحصر به کالای لوازم خانگی نبوده و بسیاری از صنایع دیگر هم تحت الشعاع این روند قرار گرفتند.
در گام سوم تحولات این صنعت که زمان زیادی هم از آن نمیگذرد، شاهد بودیم که خیلی از برندهای خارجی بدلیل شروع تحریم های ظالمانه و ترس از بخطر افتادن تجارت خود با کشورهای تحریم کننده ایران، شروع به ترک ایران، توقف فعالیت یا محدود کردن فعالیت خود در این نمایند. برخی نیز برای پوشش فعالیت های تجاری خود، به صورت نمادین شروع به راه اندازی کارخانه تولیدی در ایران نمودند تا از گزند صادرات به ایران و تحریم های بینالمللی در امان باشند. شواهد امر نشان میداد که در این ایام، سهم قاچاق لوازم خانگی در برخی از بخش های این صنعت رشد فزایندهای گرفت. بطوریکه در بازار شما شاهد نمونه تولید داخل و نمونه مشابه وارداتی آن با همان مشخصات فنی بودید.
این واقعیت حاکی از این بود که ضمن روشن شدن مجدد موتور تولید در این صنعت، کماکان برخی شرکتها و علی الخصوص شرکت های خارجی که بازار ایران را برای خود یک بازار مصرفی قابل توجه میدند، اقدام به عرضه محصولات خود از طریق واردات غیرقانونی و صرفا به جهت دیده نشدن از سوی جوامع جهانی، میکردند. با نزیک شدن به شروع تحریمهای فاز دوم که عملا جامعه جهانی بدنبال انزوای ایران و فشار حداکثری به اقتصاد ایران برای کسب امتیازات سیاسی بود، آن مقدار حضور نامحسوس یا واردات به اسم تولید هم در کشور متوقف گردید و عملا نیاز مصرف کننده داخلی با مخاطره جدی روبهرو گردید.
نقطه عطف صنعت به عنوان بخش چهارم دوران این صنعت نیز در جای خود قابل توجه است. از طرفی شرکت های خارجی تمایلی به همکاری با ایران را به دلیل تشدید تحریمها نداشتند، از سویی نیاز جاری کشور کاملا احساس شده بود و در این بخش کمبودهایی قابل توجه وجود داشت.
در این مقطع و با توجه به تجربیات موجود دراین چند دهه، به جرأت میتوان گفت که تولید کنندگان در این صنعت دست به اقدامی بزرگ زدند. شاید به معنای واقعی تبدیل تهدید به فرصت را بتوان در این صنعت مثال زد. صنایع لوازم خانگی با توجه به پیشرفت علم و صنعت در ایران و با بهره گیری از متخصصین داخلی جوان و توانمند، نسبت به افزایش طرفیت های تولید در خطوط تولید و همچنین با مهندسی معکوس در تولید محصولات و برخی قطعات مورد نیاز در محصولات، ظرف کمتر از 5 سال، سهم قابل توجهی از نیاز بازار کشور را مرتفع نمودند. شایان ذکر است که در دنیای صنعت امروز کسی اقدام به اختراع مجدد چرخ نمیکند. بلکه همه در تلاش هستند که نیاز خود را از محل سازندگان قطعات یا مجموعهها با مشابه سازی یا مهندسی معکوس مرتفع کنند.
عملاً با توجه به محدودیت های موجود، تولید کنندگان با استفاده از منابع و محصولات تولیدی در کشور چین که تعاملات بهتری با ایران در دوران تخریم داشت، توانستند که بخش اعظمی از نیاز مصرف داخل کشور را مرتفع سازند. در این بین خیلی از کارخانجات همچون گذشته، تلاش بر رعایت استانداردهای تولیدی مبتنی بر کیفیت را در دستور کار خود داشتند که منتجه آن گرفتن سهم بازار بیشتری بود. البته دولت به جهت نگرانی از تأمین نیاز داخل، مجوزهای متعددی برای ایجاد خطوط تولید و ساخت محصولات لوازم خانگی اعطا کرد که منجر به تکثر بیش از حد در این صنعت و تکثر منابع گردید. از این رو قابلیت رقابت در این واحدها کم شده؛ فلذا تلاش برای تولید به هر قیمت نمودند.
از این رو علاوه بر افزایش تیراژ تولید در کل صنعت، شاهد هستیم که بعضا در برخی محصولات کیفیتی نامطلوب و در حال عرضه ارائه میگردد. این مشکل از دو جهت بازار را تهدید مینماید. اول و مهمتر از همه، اتلاف سرمایه ملی و در درجه دوم نارضایتی مصرف کننده نسبت به تولیدات داخلی علیرغم اینکه سهم این بخش از تولیدات نا مطلوب در بازار ناچیز است ولی بدلیل قیمت پایین و کم شدن قدرت خرید مردم در اثر تورم، این چرخه باطل را ایجاد میکند که مصرف کننده به جای خرید کالای با کیفیت ایرانی، معطوف به کالای ارزان کم کیفیت شده و این معضل را تعمیم به کل تولیدات داخلی میدهد و حتی در زمانی که توان خرید کالای باکیفیت را دارد، ترجیح میدهد کالای خارجی وارد شده از مبادی غیر قانونی به کشور را خریداری نماید. از سوی دیگر شاهد یک پدیده بسیار خطرناک هم هستیم. عدم اعتماد به توانمندی سازندگان و شرکت های قطعه سازی کشور در قیاس با تولیدات مشابه دیگر کشورهایی که کالا با انواع کیفیت و قیمت به خریدار عرضه میکنند.
این معضل در این دوران، باعث شده است که به جای توجه به اینکه امکانات داخل کشور برای ساخت بسیاری قطعات، صرفا به واردات قطعات از کشورهای دیگر توجه شده، به زعم اینکه قیمت و کفیت آن قطعه نسبت به نمونه داخلی کمتر است. این مهم نیز از عدم اعتماد و شناخت برخی صاحبان شرکتهای تولید کننده به توانمندی و پیشرفت تکنولوژی در صنایع قطعه سازی کشور است.
در نتیجه با نگاهی اجمالی به آنچه که بر این صنعت گذشته و سیر تحولاتی که در آن رخ داده است، به این نکات مهم باید توجه ویژه داشت که:
این یقین وجود دارد که صنعت لوازم خانگی، به عنوان یک صنعت پیشران و مولد، با ظرفیت ایجاد اشتغال بسیار بالا و گسترده در زنجیره های تولید، نقش بسزایی در بالابردن سرانه تولید ملی خواهد داشت. اگر به این مسئله توجه نگردد، یقینا کارتل های بزرگ با برنامه ریزی مدون و دقیقی که دارند، ضمن بلیعدن این صنعت تازه به بلوغ رسیده، بازار کشور را مجدد به یک بازار مصرف کرا تبدیل کرده و صرفا به کسب منافع خود خواهند اندیشید. بدیهی است در این جریان؛ منتفعین این جریان، همواره بر طبل بی کفایتی تولید خواهند کوبید و همواره در تلاشند تا با ضعیف جلوه دادن دست آوردهای حاصل شده یا عدم اقبال عمومی به کیفیت در قیاس با قیمت، به اهداف مادی خود دست یابند.