منتقد سینما گفت: «بیگناه» چون همزمان به توصیف چند شخصیت میپردازد، اگر تدوین آشفتهای داشت خیلی پیش از این مخاطب با آن خداحافظی میکرد اما تدوین خوب ریتم اثر را متوقف نکرده و باعث شده خلاءهای فیلمنامه جبران شود.
به گزارش نجواخبر،حمیدرضا کاظمیپور در نقد سریال بیگناه که این روزها در حال اکران از شبکه نمایش خانگی است، بیان کرد: بیگناه یکی از سریال های پرکاراکتر (پرنقش) و ظاهرا پیچیدهای است که شبکه نمایش خانگی به آن پرداخته؛ این پرکاراکتر بودن هم میتواند مثبت و هم منفی باشد.
وی افزود: مثبت بودن آن از این منظر است که فیلمساز این جسارت را در خود ایجاد کرده که از فضاهای آپارتمانی، کم بازیگر و کم لوکشین فراتر رفته است تا کار قابل دفاع باشد اما در عین حال این موضوع میتواند فیلمساز را در یک لبه پرتگاه قرار دهد؛ آن هم از این منظر که این اضافه کردن کاراکترها تا چه اندازه پیچیده است؟ چون برای هر کاراکتر که اضافه میشود نیاز است که جنسی از شخصیت پردازی و شناسنامه نقش وجود داشته باشد و این که آیا سریال پتانسیل این حجم از کاراکترها را دارد؟ و توانسته است تا این نقشها را قوام آورده و برجسته سازی کند.
این منتقد سینما اظهار داشت: مشکل اینجاست که در سریال های پرکاراکتر عمدتا آدمها به عنوان کاراکترهای سطحی و رویی اضافه میشوند و بدون این که پرداخته شوند یا خاصیتی در قصه داشته باشند و به سرانجام برسند، حذف یا کنار گذاشته میشوند.
در سریال های پرکاراکتر عمدتا آدمها به عنوان کاراکترهای سطحی و رویی اضافه و بدون این که پرداخته شوند یا خاصیتی در قصه داشته باشند و به سرانجام برسند، حذف یا کنار گذاشته میشوندکاظمیپور تصریح کرد: وقتی سریال پرکاراکتر است، پرروایت هم هست و قصه های متعددی در سریال وجود دارد. به همین دلیل باید ببینیم آیا این قصههایی که شخصیتها با خودشان همراه میکنند در تلاقی با هم دیگر تا چه اندازه باورپذیر هستند و منطق روایی دارند و از دیگر سو تا چه اندازه بی فایده یا سردرگم هستند. یعنی آیا قرار است که سریال با این حجم از شخصیت و داستان مخاطب خود را آشفته و سردرگم کند یا روایت آنقدر تنیده و تودرتو میشود که جذاب از آب در میآید.
وی افزود: اگر تلاقی این آدمها و قصه هایشان با هم منجر به کشف روابط علت و معلولی سریال شود که جایگاهشان درست و باورپذیر است اما اگر آدمی را بدون پشتوانه به قصه وارد کردهایم و نمیدانیم او قرار است چه کمکی به ما کند، این ایراد فیلمنامه است. اینها موضوعاتی است که باید به عنوان فیلمساز و نویسنده در درجه اول به آن فکر کرده و سپس در تولید آنها را لحاظ کنیم.
کاظمیپور با اشاره به تعدد شخصیتها و نقشها در سریال بیگناه این گونه ادامه داد: سریال بیگناه چندین خرده قصه و خرده روایت از بهمن و علت مهاجرتش دارد و از خانواده فرشباف که مرکز اصلی آن رشید فرشباف است؛ در این میان خود رشیدفرشباف گذشتهای دارد و اتفاقاتی که در جوانی برایش افتاده و ما مدام با فلش بکهایی با گذشته او مواجه ایم. قصه دختران فرشباف هم داستان دیگری است؛ یکی معشوقه بهمن است که حالا پس از سالها جدایی با هم مواجه شدهاند، دیگری درگیر مشکلات خانوادگی با همسر و فرزندانش است و دختر دیگر که کافه دارد درگیر یک قصه عشقی با یک استاد هنرمند مسن.
تدوینِ خوب باعث شد مخاطب با «بیگناه» خداحافظی نکند
وی افزود: موازی همه اینها قصه مهتاب را داریم که دختر دیگر فرشباف است؛ قصه پسر فرشباف و مزرعه بیت کوین او هم هست. بر اینها بیفزایید قصه جانا نوه فرشباف و رابطه او با دوست دایی اش را.
این منتقد خاطرنشان کرد: علاوه بر تمام این موارد قصه نوه های فرشباف و داستانهایی که هریک درگیر آن هستند هم هست؛ وقتی این حجم از اطلاعات، قصه و خرده روایت را به مخاطب میدهیم این کار روی لبه تیغ راه رفتن است و میخواهم بدانم که قرار است مخاطب را به کجا برسانیم.
کاظمیپور گفت: به دلیل این که سریال ادامه دار است باید دید که قرار است مخاطب را به چه مسیری بکشاند اما میتوان در همین مرحله که ۱۹ قسمت از بیگناه منتشر شده است گفت که این حجم از اطلاعات و قصه جسارت میخواهد و سریال باید به شکلی قصه گویی کند که رفت و برگشت دائمی اش باعث سردرگمی و سرخوردگی مخاطب نشود. بنابراین این نکته مهمی است که بر آن تاکید دارم که ریسک بزرگی در این اثر انجام شده و باید دید که این لبه تیغ بر کدام سمت خواهد افتاد.
وی افزود: قصه بیگناه کم کم به ما اطلاعات میدهد و تدوین آن موازی است یعنی قصهها به موازات هم روایت میشوند؛ این که اطلاعات خرده خرده به مخاطب داده شود خوب است چرا که باعث میشود که فضای معماگونه اثر حفظ شود اما باید توجه داشته باشند که منِ مخاطب را کلافه نکنند.
قصه بیگناه کم کم به ما اطلاعات میدهد و تدوین آن موازی است یعنی قصهها به موازات هم روایت میشونداین منتقد بیان کرد: مهمترین ویژگی که سریال بی گناه در آن موفق بوده و توانسته است که ریتم اثر را حفظ کند، تدوین این سریال است. یعنی سریال به این دلیل که همزمان چند کاراکتر را توصیف میکند اگر تدوین آشفتهای داشت خیلی پیش از این تعطیل میشد و مخاطب با آن خداحافظی میکرد اما تدوین خوب ریتم اثر را متوقف نکرده و باعث شده است که سریال سرپا بایستد و خلاهای فیلمنامه جبران شود؛ هرچند در لحظاتی سکانسهایی هست که کشدار میشود ولی عنصر موفقیت این اثر تدوین آن است.
کاظمیپور توضیح داد: در بی گناه با بازی درخشان یا پدیده خاصی در بازیگری روبهرو نیستیم و اساسا هیچکدام از کاراکترها، جذاب و شیرین نیستند. مثلا در همان سریال همگناه که مشابهت های زیادی با بی گناه دارد کاراکتر محسن کیایی شیرین و چند لایه و خیلی خوب از آب درآمده بود اما در بی گناه همه نقشها یکدست هستند (آدمهایی با مشکلات و گرفتاری های معمولی) و با کاراکتری که جذاب و چندلایه و شیرین باشد روبهرو نیستیم.
تدوینِ خوب باعث شد مخاطب با «بیگناه» خداحافظی نکند
وی افزود: فیلمنامه بیگناه پر از علامت سؤالهایی است که نویسندگان هنوز به آن پاسخ ندادهاند و باید دید در ادامه چه اتفاقاتی قرار است، رخ دهد. این که آیا قصه اصلی ماجرای عاشقانه بین بهمن و فروغ است یا خیانت رشید فرشباف به دوستش و ماجرای قتل او؟ باید دید که فیلمنامه نویس چگونه این داستانها را جمع میکند و این قصه را به سرانجام میرساند.
بیگناه مجموعهٔ نمایش خانگی در ژانر خانوادگی و درام، به کارگردانی مهران احمدی، تهیهکنندگی مصطفی کیایی و نویسندگی عماد رضایینیک و رضا علیپور، به سرپرستی محسن کیایی است. داستان آن دربارهٔ فردی به نام بهمن مردانی است که پس از چند سال، برای کشف رازی که موجب فرار او از کشور شده بود، به ایران بازمیگردد. پخش بیگناه از ۶ شهریور ۱۴۰۱ در فیلیمو آغاز شده.