اگر اعضای اتاق بازرگانی، انگیزه و حساسیت و تعهد بر اجرای وظایف طبق اساسنامهها را داشته باشیم، بهجای ترس از دولتی شدن میتوانیم الگوی مطالبهگری و تلاش و کار درست برای دولتها هم باشیم.
اتاق بازرگانی در تدارک برگزاری انتخابات خود است. هر چهار سال یکبار اعضای اتاقها از حق انتخاب خود استفاده میکنند و افرادی را به این محفل مهم به عنوان هیئت نمایندگان رهسپار میکنند.
اتاق جایی که برخی نامش را پارلمان بخش خصوصی، و برخی «تشکل تشکلها» و برخی اتاق مشاوره و لابیگری مینامند که ۱۰۰ سال پیش اطاق تجار بود.
اتاق هر چه هست و نیست، بهطور قطع محفل مهمی است. همواره مورد توجه دولتها و فعالان اقتصادی بوده و آنقدر مهم که برخی هشدار میدهند ممکن است دولت، آن را به عقد خود در آورد و برخی هشدار میدهند اگر توجه نکنید این جایگاه مهم، ملک طلق عدهای خاص میشود.
پس از همین جا رقابتها و نگرانیها آغاز میشود. عدهای در پی تغییر اتاق و شفافیت؛ عدهای دنبال اصلاح قانون و اساسنامه؛ عدهای در پی اصلاح آییننامهها برای ورود فعالان اقتصادی واقعی و برخی مصرّ به شرایط عضویت فراگیر و همگی خواهان انتخابات واقعی و سالمتر و عدهای هم نگران ساختار گسترده و سازمان فربه و برخی هشدار میدهند مراقب رانت اطلاعاتی و امتیازات آن برای عدهای خاص باشید.
فعلا به جای قضاوت در خصوص نگرانیها، بهتر است نخست ببینیم در اساسنامه و قانون و حتی عرف رفتاری اتاقها و ذهن اتاقیها چه وظایفی میتواند ترسیم شود که از دیدگان محو یا از قلم افتاده است! پارادایمی که اگر حاکم شود ما را به یک اتاق متعالی میرساند.
در وهلهی نخست به نظر میرسد باید جا انداخت که اتاق بازرگانی در اذهان همه جایی باشد که به بخش خصوصی کشور پشتیبانی فکری و جرات عملی و جسارت کار و توسعه میدهد تا در میدانهای بزرگاقتصادی ایفای نقش بزرگتر و مناسبتری از آنچه که اکنون هست، داشته باشد.
اتاق باید فعالان بالقوه و بالفعل اقتصادی را فارغ از عضویت، شناسایی و بر تسهیل کار آنها به حاکمیت و دولت تاکید کند.
اتاق بازرگانی چگونه میخواهد به فعالان اقتصادی عضو خود احساس مسئولیت تزریق کند و بسیاری از آنها را از بیتفاوتی و بیخیالی و چه بسا خمودگی خارج کند؟
آیا توجه شده است که اتاقهای بازرگانی سراسر کشور با امکانات در دسترسشان، میتوانند مرکز برآورد و محاسبه درست و دلسوزانه و صادقانه و راهکار جو شوند.
اتاقیها باید ثابت کنند اگر حرفی میزنند برای منافع شخصی یا صنفی نیست، بلکه راه حل آفرین با واقع گرایی برای منافع ملی هست.
اتاق با توجه به جبر جغرافیای ایران و جبر سیاسی منطقه و با توجه به تاریخ عملکرد کشورهای دوست و دشمن میتواند با اعلام وضعیت حقیقی از شرایط کشور و ارائه آن به افکار عمومی و حاکمیت و دولتها با جلب اطمینان همه که آنها درست میگویند یا سعی دارند بهترینها را بگویند، برای همکاران بخش خصوصی و حتی اقتصاد دولتی نسخه بپیچد و گامهای تام و بلندی برای رفع موانع بردارد.
آیا ما اتاقیها طی اقدامات تبلیغی موثر، توجه مسئولان کشور به این نکته را جلب کردهایم که اتاق های بازرگانی با امکانات گسترده کشور و امکانات نامتناهی فکری و تخصصی و اجرایی مدیران بخش خصوصی و مجاهدت و تجربه تک تک اعضایش، به عنوان عاشقان خاک پاک میهن اسلامی، میتواند در صورت توجه به آن منشا تلاش، امید و مطالبهگری با نشاط و کار مضاعف در کشور باشند.
آیا در اتاق بازرگانی ایران این حس هست که در شرایط جنگ اقتصادی به شناخت حریف در عرصه بینالملل بیش از همیشه توجه کنند و با به حرکت در آوردن نیروی بخش خصوصی در رویدادهای منطقهای و فرا منطقهای، رقبای اقتصاد این مرز و بوم را پشت سر گذارد؟
در اتاق چقدر اعتقاد داریم سیاستهای اصل ۴۴ ریل گذاری درست اقتصاد کشور است و باید اجرای مفاد آن را حداقل همچون مواد اولیه کارخانجات خود دنبال کنیم؟ باید هر چه میتوانیم از حجم اقتصاد در دست دولت کاهش و بر سهم بخش خصوصی افزود.
اگر ما اعضای اتاق، انگیزه و حساسیت و تعهد بر اجرای وظایف طبق اساسنامهها و عهد بر مفاد فوق با چارچوب فکری و فرهنگی که اتاق با اقدامات خوب و دلسوزانه خودش میتواند موثر باشد را داشته باشیم، به جای ترس از دولتی شدن میتوانیم الگوی مطالبهگری و تلاش و کار درست برای دولتها هم باشیم.
امیرحسین کاوه- عضو اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران