شنیدن خبر آتشسوزی در کمپ ترک اعتیاد بسیار ناراحتکننده بود. در ابتدا به خانواده این بیماران تسلیت عرض میکنم و امیدوارم مسئولان بتوانند ضمن اجرای عدالت در قبال مقصران این حادثه اقدامات مؤثری در جهت پیشگیری انجام دهند.
به گزارش نجواخبر، غلامرضا ترابی-روانپزشک: شنیدن خبر آتشسوزی در کمپ ترک اعتیاد بسیار ناراحتکننده بود. در ابتدا به خانواده این بیماران تسلیت عرض میکنم و امیدوارم مسئولان بتوانند ضمن اجرای عدالت در قبال مقصران این حادثه اقدامات مؤثری در جهت پیشگیری انجام دهند.
به نظرم یکی از تخصصیترین اختلالات روانپزشکی «اختلالات سوءمصرف و وابستگی به مواد» است. به زبان خیلی ساده وقتی فردی نمیتواند مصرف ماده یا دارویی را کنترل کند - چه آن دارو قانونی باشد یا نباشد - دچار نوعی از این اختلالات شده است. امروزه این اختلالات را تحت تأثیر مسائل ژنتیک، روانشناسی و اجتماعی میدانند و درمان آن نیز بسیار پیچیده و حساس است. روشهای متعددی شامل درمانهای دارویی، رواندرمانی و مداخلات خانوادگی و اجتماعی برای این اختلالات توصیه شده است. اما متأسفانه درمان منسجم و یکپارچهای در ایران وجود ندارد.
دستگاههای متعدد با نگرشهای متفاوت هر کدام قسمتی از این درمان را بر عهده گرفتهاند که تاکنون نتوانستهاند نقشه راه جامع و هماهنگی ترسیم کنند. وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی، قوه قضائیه و ستاد مبارزه با مواد مخدر همه درگیر این مسئله هستند اما همچنان درمان از نگاه من بهعنوان یک متخصص روانپزشکی، آشفته و بیدروپیکر است. در ادامه به برخی از مشکلات فعلی و مخاطرات پیشرو اشاره میکنم. مراکز درمان سوءمصرف مواد از وزارت بهداشت مجوز خود را دریافت میکنند.
مراکز درمان سرپایی سوءمصرف مواد از وزارت بهداشت مجوز خود را دریافت میکنند. درمان در این مراکز به تجویز داروی آگونیست که البته بسیار ضروری و مهم است، اما کافی نیست، محدود شده است. متأسفانه درصد بسیار کمی از این مراکز علاوه بر درمان آگونیست به سایر مسائل این بیماران توجه میکنند. این امر بیماران را از درمان همهجانبه محروم کرده است. چگونگی رفع این مشکلات مقالهای جداگانه میطلبد.
گروهی از بیماران به خدمات بستری نیاز دارند. متأسفانه نه بیمهها و نه بیمارستانها زیر بار چنین درمانهایی نمیروند. این باعث میشود بسیاری از بیماران از کمپ ترک اعتیاد سر درآورند. متأسفانه کمپهای ترک اعتیاد زیر نظر وزارت بهداشت نیستند. این هم از عجایب درمان اعتیاد است. از نظر من کمپ یک مرکز درمانی است و باید در مورد آن تمام اصول یک مرکز درمانی اجرا شود. چه در زمینه فضای فیزیکی و چه در زمینه صلاحیت مؤسسان و پرسنل. متأسفانه در کمپها انواع درمانهای غیرعلمی توسط افرادی که صلاحیت درمانگری ندارند اتفاق میافتد. بسیاری از بیماران دچار آسیب میشوند و دستشان هم به جایی بند نیست. لازم است که مسئولان توجه ویژهای به کمپها داشته باشند. بستری در کمپ مانند بستری در بیمارستان است و حتما باید توسط روانپزشک انجام شود. تصمیمگیری در این خصوص در توان پزشکان دیگر نیست، چه برسد به پرسنل یک کمپ که اصلا دانشی در زمینه اختلالات روانپزشکی، حقوق بیمار و اخلاق حرفهای ندارند. چطور ممکن است که فردی را بدون ارزیابی علمی روانپزشکی بهصورت اجباری بستری کرد؟ این مسئله فاجعهآفرین است.
چند نمونه را که مشابه آن بارها پیش آمده و در کار بالینی خود دیدهام مثال میزنم. بارها فردی که وابسته به الکل یا قرص آلپرازولام است به کمپ تحویل دادهاند و در کمپ دچار تشنج شده است. یا یک بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی بهاشتباه در کمپ بستری شده و همانجا خودکشی کرده است. یا بیماری را که به دلیل مصرف آمفتأمین دچار علائم روانپریشانه شده است، در کمپ بستری کردهاند و با این کار جان بیماران دیگر را به خطر انداختهاند و خود بیمار را هم آزار دادهاند. یا بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی را بستری کردهاند و داروهایش را قطع کردهاند و بیمار دچار عود بیماری شده و زحمات یک عمر درمان مؤثر را به باد دادهاند. از این دست بیسروسامانیها کم نیست.
در میان این آشفتگیها جا دارد با بازبینی قوانین کشوری برای بیماران کاری کرد. اما متأسفانه در لایحه دوفوریتی «اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر» وضعیت درمانی اعتیاد در کشور پسرفت داشته است. امروزه در عرصه سلامت روان تلاش بر این است که تا حد امکان درمان از حالت بستری، محدودکننده و اجباری به درمانهای سرپایی، جامعهمدار و داوطلبانه تبدیل شود. اما در لایحه جدید برعکس عمل شده است. براساس این لایحه اگر فردی دچار عود شود درمان وی از حالت سرپایی به حالت بستری اجباری در مراکز اقامتی تغییر خواهد کرد. زیرا در تبصره جدید ماده ۱۶ قانون مبارزه با مواد مخدر آمده است که معتاد غیرمتجاهر فقط برای یک بار تحت درمان مراکز موضوع ماده ۱۵ (یعنی مراکز سرپایی) قرار خواهد گرفت. لذا در صورت عود تحت درمان مراکز موضوع ماده ۱۶ (یعنی بستری) قرار خواهد گرفت. این یعنی درمانهای غیرجامعهمدار و سرپایی تضعیف و درمانهای محدودکننده تقویت شدهاند.
این لایحه با آوردن عبارت «در صورت ترخیص به اعتیاد برنمیگردد» در ماده ۱۶، ترخیص بیماران از مراکز اقامتی را به عدم عود مشروط کرده است. گذاشتن این شرط نشاندهنده عدم آشنایی نویسندگان لایحه با ماهیت اختلال است. چنین هدفی در عمل دستنیافتنی است. عملا این امکان وجود ندارد به نقطهای برسیم که بیماری فرد ریشهکن شود. به هر حال این اختلالات ماهیت مزمن و عودکننده دارند. ازاینرو در نتیجه این ماده مراکز اقامتی پر از بیمار خواهد شد و زمان ماندگاری بیماران در این مراکز بهشدت افزایش خواهد یافت. تنها فایده این تغییر این است که بیماران را از جلوی چشمان مسئولان دور میکند. این برخلاف اصول علمی و اخلاقی درمان است.
باید برعکس این لایحه حرکت کرد و فرد معتاد را در محیط خود، خانواده و جامعه درمان کرد و از جداسازی وی از جامعه تا حد ممکن پرهیز کرد. احتمالا مسئولان احساس کردهاند مراکز مربوط به ماده ۱۵ (مراکز سرپایی) کارآمد نبودهاند. حتی اگر اینطور باشد راهش تضعیف این مراکز نیست. بلکه باید مشکلات این مراکز رفع شود و به مراکزی تخصصیتر تبدیل شوند. در انتها گمان میکنم اکنون که لایحهای در دست اقدام است موارد زیر باید اصلاح شود تا کمی از این آشفتگیها کاسته شود. ۱. تخصصیکردن درمان اعتیاد، ۲. تبدیل کمپها به مراکز درمانی زیر نظر وزارت بهداشت، ۳. تقویت درمانهای سرپایی و جامعهمحور. در غیر این صورت اوضاع درمان اعتیاد در کشور همان آش و همان کاسه خواهد ماند.