بابک خواجه پاشا با اشاره به اینکه در سینمای ایران همواره تصویری غیرواقعی از روستاییان ارائه شده و فیلم «در آغوش درخت» خلاف این تصویر رایج عمل میکند، گفت: هیچ چیزی زیباتر از ساده زیستی روستاییان نیست.
به گزارش نجواخبر، فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه پاشا و تهیهکنندگی محمدرضا مصباح در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم سینمایی اولین تجربه کارگردانی خواجه پاشا در سینمای بلند است که برای اولین بار در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و توانست در این رویداد جایزه بهترین فیلم اول و بهترین فیلمنامه را از آن خود کند.
در فیلم «در آغوش درخت» که محصول سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است جواد قامتی، مارال بنیآدم و روحالله زمانی ایفای نقش کردهاند. این فیلم روایتگر قصه زوجی است که زندگیشان دچار بحران شده و به واسطه اتفاقاتی که برای فرزندانشان رخ میدهد، قصه زندگیشان مسیر دیگری در پیش میگیرد.
به بهانه اکران «در آغوش درخت» با بابک خواجه پاشا گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید:
ایده و ساختار «در آغوش درخت» چگونه شکل گرفت؟
در پروسه فیلمسازی، کارگردان سعی میکند ایدهها را از زیست و پیرامون خودش یا اتفاقاتی که پیرامونش رخ میدهد یا خاطراتی که دارد، برداشت کند. پس از اینکه با چندین خانواده مواجه شدم که در شرف طلاق بودند، ایده «در آغوش درخت» به سراغ من آمد و سعی کردم درباره صبوری کردن در موقعیتهایی که خانوادهها دچار چالش میشوند، یک فیلم بسازم.
«در آغوش درخت» فیلمی نیست که بخواهد به مخاطبش خوب یا بد بودن را گوشزد کند، اینکه ما در شرایط مختلف و در بحرانهای خانوادگی صبوری کنیم و سریع تصمیم نگیریم مسئله این فیلم است. «در آغوش درخت» بیشتر سعی کرده در این فضا روایت شود و جهانش را از منظر بچهها ببیند و نشان دهد معضلات خانواده به خصوص طلاق را چگونه نگاه میکنند.
بنابراین میتوان گفت که خطر از دست رفتن خانواده، دلیلی بر این است که کاراکترها به فکر کردن وادار شوند؟
قصه «در آغوش درخت» به سمت میرود که عنصری منجر به تعلل قهرمانهای داستان میشود و آنها را به فکر وادار میکند و آنچه که موجب این تعلل و تفکر میشود، فقدان است و به مخاطبش گوشزد میکند که ما تا زمانیکه خانواده داریم، قدرش را نمیدانیم.
بله در واقع پس از اینکه خانواده در خطر از دست رفتن است به هر دو کاراکتر تلنگری زده شده و به فکر فرو میروند.
دغدغه اصلی هر دو فیلم شما را میتوان «خانواده» دانست. چه چیزی این ضرورت را ایجاد کرده که «خانواده» دغدغه اصلی شماست؟
دقیقاً دغدغه اصلی من خانواده است و خانواده خواهد بود. اگر در حال حاضر در جامعه ما بحرانی وجود دارد ریشهاش به خانواده برمیگردد. ما در پایگاهی به نام خانواده است که میتوانیم اقتصاد، سیاست و جامعه را بسازیم؛ همه سیاستمداران، فعالان فرهنگی، هنرمندان و... از خانواده میآیند. خانواده مهمترین پایگاه انسان است، وقتی این نهاد مهم اجتماعی آرامش داشته باشد قطعاً جامعه هم آرامش دارد.
به تبع اینکه در جامعه ما خانواده هنوز وجود دارد این خطر را احساس نمیکنیم که ممکن است خانواده را از دست بدهیم. در اکثر کشورها دیگر عنصری به نام خانواده شناخته نمیشود، افراد عمه، عمو و دایی ندارند و اصلاً آنها را نمیشناسند ولی این نسبتها در ایران هنوز وجود دارد و وجود و حفظ آنها بسیار مهم است. در جامعه ایرانی مراقب یک بچه فقط پدر و مادر نیستند بلکه دایی، خاله، عمه و عمو هم از بچه مراقبت میکنند، بر او تأثیر میگذارند، همگرایی، همراهی و همفکری دارند و ما هر چقدر برای خانواده و حفظ این نهاد اجتماعی ارزشمند کار کنیم، کم کار کردهایم.
بنابراین میتوان گفت که از نظر شما خانواده به پدر و مادر و فرزندان محدود نمیشود و آن را گستردهتر میدانید؟
قطعاً همینطور است و پدربزرگ و مادربزرگ هم علاوه بر عمو، عمه، خاله و دایی عضوی از خانواده ما به حساب میآیند.
این تعریف از خانواده در «در آغوش درخت» هم وجود دارد و به نظر میرسد فیلم را به یک اثر کاملاً ایرانی تبدیل کرده است.
بله، «در آغوش درخت» یک فیلم کاملاً ایرانی است و مخاطب هیچ رنگی از یک جامعه دیگر نمیبیند.
در فیلمهای ما همیشه وقتی میخواهیم روستاییها را نشان دهیم، تصویری به مخاطب ارائه میدهیم که از واقعیت دور است. روستاییهای ما باکلاسترین، با اخلاقترین و منحصر به فردترین آدمها هستند و فقط سادهزیست هستند. فیلم «در آغوش درخت» اتمسفر روستا را از شهر زیباتر نشان نمیدهد و من بر این باورم که هیچ چیزی زیباتر از ساده زیستی روستاییان ما نیست. شکوه زیستن روستاییان است که به زندگی جلا میدهد.
آیا فاصله گرفتن از تأثیراتی که جامعه ما از دیگر جوامع گرفته، به نگاه رئالیستی اثر آسیب نزده است؟
من زندگی قهرمانهای فیلمم را از نزدیک دیدهام و این آدمها امروز هم در ایران وجود دارند و مشکل این است که در سینمای ما به این افراد پرداخت نشده و ما فکر میکنیم که غریبه هستند.
به روستاهای آذربایجان غربی، کردستان، شیراز و... بروید و ببینید که زیست روستاییان چقدر در عین مدرن بودن، اصالت دارد.
بنابراین میتوان گفت «در آغوش درخت» یک فیلم شخصی برای شماست؟
دقیقاً همینطور است، این فیلم خیلی برای من اثری شخصی است.
در این فیلم یکی از کاراکترهای اصلی بیماری عجیبی دارد که شاید بتوان آن را فوبیای فاصله دانست. درباره این بیماری چه تحقیقاتی داشتید؟
در پروسه تحقیقی که درباره فوبیا داشتیم به این نتیجه رسیدیم که فرد بیمار که دچار ترس است، ترسش میتواند ناشی از اتفاقاتی باشد که در گذشته برای او رخ داده است. ما درباره این مشکل تحقیق کردیم و افرادی که دچار این مشکل بودند را هم دیدیم که البته شاید دقیقاً به شکلی که در فیلم میبینیم نبودند.
فوبیای خروج از منزل، فوبیای خروج از یک در، فوبیای دور شدن و جای دور رفتن واقعاً وجود دارد و ما با تحقیق به این بیماری رسیدیم و اصلاً این بیماری تخیلی نیست.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
امروز شرایط اکران بین فیلمهای تجاری و غیرتجاری متفاوت است. اینکه فیلمهای تجاری حمایت میشوند و آثار غیر تجاری کمتر مورد حمایت قرار میگیرند مسئلهای است که در سینمای ما وجود دارد.
قطعاً حمایت از فیلمهایی که موجب رونق اقتصاد سینمای کشور میشود، اتفاق خوشایندی است اما اینکه در روند اکران فیلمهای غیر تجاری که در راستای فرهنگسازی و اخلاق تلاش میکنند چه تمهیدی باید داشته باشیم که بتوانند مخاطب بیشتری داشته باشند مسئله مهمی است.
باید به این فیلمها سانسهای بیشتری اختصاص داد. متأسفانه سانسهای «در آغوش درخت» یک پنجم فیلمهای کمدی است و در این شرایط قطعاً امکان رقابت این فیلم با فیلمهای کمدی وجود ندارد و قطعاً باید به اینگونه فیلمها نگاهی حمایتی وجود داشته باشد.
با این حال «در آغوش درخت» در بین فیلمهای اجتماعی وضعیت فروش خوبی دارد و در رأس آثار غیر اجتماعی است. این فیلم یک اثر کم هزینه بوده و همین میزان فروش برایم جای خوشحالی دارد. تعداد فیلمهای اینچنین بسیار کم ساخته میشود و انتظار میرود که نهادهای مختلف مثل آموزش و پرورش از اینگونه آثار که به خانواده و کودکان و نوجوانان توجه دارد حمایت کنند تا تعداد تولیدات سینمایی اینچنین در طول سال بیشتر شود.