مجتبی جباری در اولین تجربه جدی مربیگریاش، استقلال را در یکی از بحرانیترین مقاطع به قهرمانی جام حذفی رساند. اما اصرار برای نشستن دائم روی نیمکت، در حالی که تجربهاش هنوز ناپخته و مسیرش آغاز نشده، نهتنها میتواند آینده حرفهایاش را به خطر بیندازد، بلکه ممکن است دوباره استقلال را در چرخه آزمون و خطا گرفتار کند.
به گزارش خبرنگار گروه ورزشی نجوا خبر؛ مجتبی جباری فقط ۲۴ ساعت پس از قهرمانی استقلال در جام حذفی، با صراحت اعلام کرد: «نه دستیاری، نه مربی دوم، فقط سرمربیگری». این موضع قاطعانه، شاید برای فردی با ذهن تحلیلی و اعتمادبهنفس او طبیعی بهنظر برسد، اما وقتی پای تیمی مثل استقلال در میان است، مسائل تنها به توانمندی فردی ختم نمیشود.
جباری بیشک نقشی مؤثر در پایان خوب استقلال ایفا کرد. او در مدت کوتاهی که فرصت هدایت تیم را یافت، آرامش را به اردوی متزلزل آبیها بازگرداند، تصمیمات فنی خوبی گرفت و همراه با جلال چراغپور، نقشهای تاکتیکی برای برد در بازیهای مهم پیاده کرد. اما باید واقعبین بود: مسیر استقلال در جام حذفی، به نسبت، سادهتر از حد معمول بود. آنها در فینال مقابل تیمی از لیگ یک قرار گرفتند و در مرحله نیمهنهایی با انبوهی از غایبان تیم پرسپولیس مواجه شدند. ضمن اینکه بسیاری از رقبا زودتر حذف شدند. این واقعیتها، ارزش قهرمانی را کم نمیکند، اما در ارزیابی صلاحیت برای هدایت دائمی استقلال، نباید نادیده گرفته شود.
جباری در مصاحبهاش تأکید میکند که خودش را بهترین گزینه برای هدایت تیم میدانسته و حتی گفته است: «اصرار کردم که سرمربی شوم». اما سؤال اینجاست که آیا چنین اصراری، در حالی که تجربهاش به چند هفته نیمکتنشینی و دو سابقه نیمهتمام در گلگهر و نیروی زمینی محدود میشود، تصمیمی درست و حرفهای است؟ او در همین گفتوگو اذعان میکند که ممکن بود دوران مربیگریاش تنها چند روز دوام بیاورد. این جمله، خود بهترین گواه بر شکنندگی موقعیتی است که در آن قرار دارد.
از سوی دیگر، فضای حاکم بر استقلال بهگونهای است که نیاز به یک چهره مقتدر، باتجربه، و ترجیحاً خارجی دارد؛ فردی که هم در زمین و هم در مدیریت بحرانهای بیرونی کارآزموده باشد. مطالبه عمومی نیز بر همین اساس شکل گرفته؛ هواداران میخواهند استقلال پس از سالها بیثباتی، یک چهره مطمئن و امتحانپسداده را روی نیمکت ببینند، نه پروژهای بلندمدت و پرریسک.
جباری از آن دست فوتبالیستهایی است که نگاه متفاوتی به فوتبال داشته و دارد؛ از یادگیری آکادمیک نزد جلال چراغپور گرفته تا پرهیز از زدوبندهای رایج مدیریتی. همین ویژگیهاست که او را به یک استعداد بالقوه بدل میکند. اما سرمایهها را باید بهموقع خرج کرد. مربیگری، بهویژه در تیمی مثل استقلال، نه میدان تجربهاندوزی، بلکه صحنه اثبات تواناییهای تثبیتشده است.
بهتر است جباری، به جای اصرار بر حفظ صندلی، مسیر رشد خود را در تیمهای متوسط یا حتی بهعنوان دستیار یک مربی برجسته ادامه دهد. باقی ماندن در استقلال، بدون تکیهگاه تجربه و کارنامه، بیش از آنکه یک موفقیت شغلی باشد، قمار بزرگی است با آینده مربیگریاش.
سرمایهسوزی در فوتبال ایران کم نبوده؛ ایکاش اینبار، صبوری و عقلانیت، مجتبی جباری را از چنین سرنوشتی دور کند.