روزنامههای روز گذشته (بیست و هفت شهریور) واکنشهای متفاوتی نسبت به این موضوع داشتند؛ بعضی از آنها بخشی از صفحه اصلی را به این اتفاق اختصاص دادند و برخی دیگر در ستونهای کناری به آن پرداختند یا برخی دیگر آن را کار نکردند.
به گزارش نجواخبر، بعد از مراسم خاکسپاری مهسا امینی که دیروز در آرامستان آیچی سقز انجام شد و با حضور گسترده مردم همراه بود، جامعه خبری به آن واکنش نشان داد.
روزنامههای امروز و روز گذشته، واکنشهای متفاوتی نسبت به این موضوع داشتند؛ بعضی از آنها بخشی از صفحه اصلی را به این اتفاق اختصاص دادند و برخی دیگر در ستونهای کناری به آن پرداختند یا برخی دیگر آن را کار نکردند.
این خبر در بخشهای مختلفی مثل تیتر یک، ستون روزانه و … این روزنامهها قابل مشاهده است.
در ادامه تکههایی از گزارشهای روزنامهها را که به مرگ مهسا امینی اختصاص دارد، میخوانید.
گفتنی است پس به کما رفتن زندهیاد امینی، بسیاری از مردم و کنشگران، جامعهشناسان، علما و استادان دانشگاه به این اتفاق واکنش نشان دادند و پس از اعلام خبر درگذشت او، بسیاری از چهرههای ورزشی، سیاسی، فرهنگی و هنری و… نیز واکنشهایی شفاف نسبت به مرگ او داشتند.
بدیهی است رویکرد برخی روزنامهها نزدیکی بیشتری با نظر و واکنش مردم در فضای مجازی دارد و برخی روزنامهها تلاش کردهاند موضوع را از دیدگاهی دیگر بررسی کنند.
نکته مهم اما استقلال این رسانهها در بیان موضوع است که این تیترها و عکسها را از نظر رسانهای قابل اهمیت میکند.
هر چه رسانهها متکثرتر باشند و نگاههای مختلف بیان بشود، بدون تردید برای جامعه بهتر است.
در همین رابطه روزنامه شرق در مطلبی با عنوان "ژینا، رفته بودی انار بیاوری دانههایت را آوردند...اندوه شاپرکم..!" به مرور اتفاقات 72ساعت پس از این ماجرا پرداخت و نوشت: نامها و داغها پشت سر هم قطار میشوند؛ داغهایی که دیگر بخشی از آیینهای مردم ایران شده است. اینکه هر روز صبح با یک خبر تلخ از خواب بیدار شوند و تا شب منتظر تکذیب باشند اما اکثرا تکذیبی در کار نیست... این بار هم مثل همیشه بود... اول عکسهایش آمد.
فیلمهای تقطیعشده، نبودن فیلمی از داخل ون گشت ارشاد و سوابق سالهای اخیر پلیس امنیت اخلاقی در مواجهه با دختران جوان، اعتماد مردم را نسبت به هرگونه ادعایی از آنها کمتر کرده است. بر فرض بیماربودن این جوان پرپرشده، آیا مسئولیت قانونی گشت ارشاد سلب میشود؟ آیا بر فرض پذیرش مبتلابودن مهسا به صرع، نمیتوان سکته مغزی او را به تنشهای روحی حاصل از دستگیری و بگومگو و اتفاقاتی در ون گشت ارشاد نسبت داد که ما از آن بیخبر هستیم؟ ضمن محکومکردن این اتفاق برای هر زنی در ایران با هر پوششی سؤال اصلی این است که پوشش مهسا امینی چه ایرادی داشت؟ آنچه از فیلمهای گشت ارشاد میشود دید، مهسا با لباسی بلند و شالی ساده درحال صحبت با زنی است که احتمالا از مأموران گشت ارشاد است، این برخوردهای سلیقهای کی تمام میشود؟ چه کسی میتواند نحوه پوشش را مشخص کند؟ با این شرایط هرکدام از ما در معرض خطر هستیم... نیروی انتظامی تا چه زمانی این همه هزینه را به خاطر گشت ارشاد بر خود تحمیل میکند؟ آیا به رابطه خودتان با مردم فکر کردهاید؟ آیا فکر کردهاید که مردم از شما میترسند؟ مگر شما پلیس نیستید؟ چرا ما باید از شما بترسیم؟ چند نفر دیگر از ما را دستگیر میکنید و نحوه دستگیریتان و برخوردتان اینگونه قلب مردم را به درد میآورد و حتی عذرخواهی نمیکنید؟ به این دیواری که بین ما و خودتان کشیدهاید فکر کردهاید؟
مهسا امینی در میان ضجههای مادر و نالههای خانوادهاش در سقز دفن شد. روی مزار موقت او نوشته بودند: نام تو رمز میشود... پدربزرگش بر سر مزار او شعری از شیرکو بیکس را زمزمه میکرد و آرام میگفت:
«تهران به روی کسی نمیخندد جز به روی مرگ».
روزنامه اعتماد نیز در مطلب خود با عنوان مرگ مظلومانه مهسا امینی که تیتریک نیز شد به درخواست كمیسیون حقوق بشر كانون وكلای دادگستری مركز در واكنش به حادثه ناگوار «درگذشت مهسا امینی» مبنی بر تشكیل كمیته حقیقتیاب، بازبینی دوربینها، اخذ شهادت راویان عینی صدیقه شكوریراد به بهانه مرگ مهسا امینی درباره مضرات رفتارهای خشن سیستماتیك در بروز فجایع اجتماعی و عمومی پرداخت و نوشت: حجاب در ایران به یك امر سیاسی بدل شده است.
روزنامه آرمان ملی نیز با انتقاد از
نحوه برخورد با زنان در جامعه اسلامی نوشت: روزانه زنان و دختران بسیاری توسط گشت ارشاد (گشتی که مسئول امر به معروف و نهی از منکر زنان و دختران ایرانی در بحث پوششان است) بازداشت میشوند. بازداشت مهسا(ژینا) امینی به این علت خبرساز شد که او روز سهشنبه 22شهریور ماه سال جاری، در فاصله زمانی دو ساعتی که تحت بازداشت و نظارت نیروهای امنیتی پلیس بود و مسئولیت سلامت جانش به عهده این نیروها، دچار مرگ مغزی شد. و روز جمعه از بیمارستان کسری تهران که در نزدیکی خیابان وزرا(محل بازداشت او) واقع شده، خبر رسید که بهطور کامل هوشیاری خود را از دست داده و آن سه درصدی هم که پزشکان احتمال میدادند زنده بماند، افاقه نکرده است. پیکر بیجانش را از طریق هوایی به آرامستان آیچی سقز منتقل کرده و روز شنبه مصادف با اربعین حسینی(چهلمین روز شهادت امام سوم شیعیان) به خاک سپرده شد . حالا تصاویر و ویدئوها است از یک دختر 22 ساله اهل سقز که دستبهدست میشود؛ تصویری در زمینهای از طبیعت(به نظر میرسد همان کردستان زیبا باشد)، تصاویری از او روی تخت بیمارستان در حالی که لولههایی در دهان و بینی او فرو کردهاند، تصویر او پیش از بازداشت توسط گشت ارشاد با پوششی که به نظر نامناسب هم نمیآید.
روزنامه آفتاب یزد نیز با تیتر "ایران در شوک" نوشت: مهسا امینی دختر 22 ساله در 22 شهریور1401، در فاصله کوتاهی پس از دستگیری توسط گشت ارشاد در تهران، به کما رفت و بر اثر شدت جراحات در بیمارستان کسری تهران درگذشت. از بین رفتن دختر 22 ساله ایرانی خبری است که جامعه ایران را در شوک فرو برده است؛ یک دختر معمولی در یک روز معمولی بر سر حق معمولی جان خودش را از دست میدهد و جامعهای در ماتم و اندوه فرو میرود. بعد از رخداد این اتفاق بسیاری از کاربران نوشتهاند که امکان داشت هر یک از آنها به جای مهسا امینی باشند و امکان دارد تاریخ ایران مهساهای امینی زیادی را به خود ببیند. امروز جامعه ایران عزادار دختر ایران است و بسیاری از پدران و مادران ایرانی جامه عزا بر تن کرده اند. غم این خبر به قدری بزرگ است که هیچ قلمی نمیتواند آن را پوشش دهد
اینها تنها گوشهای از واکنش روزنامهها به این اتفاق تلخ بود که در تیتر امروز و فردای رسانهها نیز تا مشخص شدن دلیل اصلی ماجرا ادامه خواهد داشت.